صفحات

۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

دربرهه ي حساس

دربرهه ي حساسي به سر مي بريم. برهه اي كه در آن حق و باطل به طور كاملاً علني در حال صف آرايي در مقابل هم هستند.

در اين رويارويي همواره اثبات شده است كه، هرچند در ابتداي آن باطل پرستان با قدرت زميني بيشتر و ضربه زدن به حق و ياران آن، گمان مي كنند كه پيروز ميدان شده اند، اما از آنجا كه كه خداوند در پشت حقيقت جويان مي باشند، در نهايت اين حق پرستان هستند كه با ياري الهي پيروز مي شوند. در حقيقت اين مصداق همان سخن خداوندگار مي باشد كه در آيه ي 10 سوره ي انفال مي فرمايند : (( و اين [وعده] را خداوند جز نويدى [براى شما] قرار نداد و تا آنكه دلهاى شما بدان اطمينان يابد و پيروزي جز از نزد خدا نيست كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است )).
متاًسفانه در زمانه اي كه همگان آن را قرن پيشرفت و رشد مي دانند، شاهد آن هستيم كه جاهيليت نوين در لباسي جديد خود را وارد جوامع مختلف كرده است. جاهليتي همچون بني اسرائيل، اعراب و . . . ، جاهليتي كه در باطن خودش نوعي آگاهي دارد، آگاهي از جنس شيطان( شبكه منفي ).
همواره تاريخ به خود ديده است كه در هر زمان و هر مكاني كه انسان يا انسان هايي سخني از حق بر مي آورند عده اي فريب خورده، مسخ شده و تسخير شده ي شيطان و شيطان پرستان در جهت خودنمايي، كسب قدرت و مقام دنيوي بيشتر به دژ مستحكم حق حمله مي نمايند و هرچند كه باعث تخريب بخش اندكي از آن مي شوند اما هيچگاه نمي توانند وارد اين دژ شده و آن را نابود سازند. چراكه دژ الهي شايد در ظاهر تنها يك چيز فيزيكي و ظاهري باشد اما درباطن و از ديدي ديگر در درون نور الهي قرار گرفته است، نوري كه نور خداست.
بايد بدانيم كه خداوند آمرزنده و بخسنده مي باشد، ما اگر بخواهيم مي توانيم اشتباهات خود را جبران نماييم و دروازه هاي وجودي خود را به سوي نور الهي باز و خود را به نسيم خنك الهي بسپاريم.
اميد است آناني كه وجود خود را به شيطان سپرده و چشم و گوششان به همين واسطه نابينا و ناشنوا شده است، با حركت به سوي حق بتوانند در زمره ي ياران حق قرار بگيرند و باعث شوند تا زمينه هاي جهاني، الهي و نوراني هرچه سريع تر فراهم شود.
بدانيم كه حق همواره پيروز مي شود، هرچند كه باطل پرستان از اين پيروزي خشنود نگردند.

با آرزوي نجات تمام بشريت از مسخ ها و طلسم هاي شيطاني و حركت جمعي به سوي نور
+1
رهرو عرفان حلقه




پدرام سعیدی فرزانه

به نام خدا
   
با توجه به دستگیری آقای پدرام سعیدی فرزانه _ خواهر زاده استاد محمد علی طاهری- این
امکان وجود دارد که دشمنان مجموعه در صدد اعترافهای دروغین از نامبرده برآیندو نیز از این
اهرم فشار برای پرونده سازی علیه شخص استاد و نیز کل مجموعه سوء استفاده کنند.بنابر این
در این مقطع کنونی نیازمند اطلاع رسانی دقیق و همه جانبه از سوی دوستان می باشیم تا این بارهم به حول
و قوه الهی این توطئه را نیز خنثی نماییم

به نام بی نام او

به نام بی نام او

هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به نام خدا
   
با توجه به دستگیری آقای پدرام سعیدی فرزانه _ خواهر زاده استاد محمد علی طاهری- این
امکان وجود دارد که دشمنان مجموعه در صدد اعترافهای دروغین از نامبرده برآیندو نیز از این
اهرم فشار برای پرونده سازی علیه شخص استاد و نیز کل مجموعه سوء استفاده کنند.بنابر این
در این مقطع کنونی نیازمند اطلاع رسانی دقیق و همه جانبه از سوی دوستان می باشیم تا این بارهم به حول
و قوه الهی این توطئه را نیز خنثی نماییم
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به نام خدا


با توجه به این که این روزها شاهد هستیم که به راحتی به حریم خصوصی افراد تجاوز می شود و عدم وجود امنیت فردی
و عدم پایبندی دشمنان مجموعه عرفان کیهانی به اصول اخلاقی و انسانی و این که به راحتی از آلبوم شخصی و خصوصی افراد
و نیز فیلم های خانوادگی نهایت سوء استفاده می شود لذا از کلیه دوستان تقاضا می شود تا روزی که به این جرایم رسیدگی
دقیق صورت نگرفته است عکس ها و فیلم های شخصی خود را در یک  مکان مطمئن نگهداری نمایید.
و من الله التوفیق
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
وبلاگ استاد محمدعلی طاهری را فیلتر کردند!!!
واقعا" جای تاءسف داره! کشورهای همسایه به استاد نازنین دکترای افتخاری اهداء میکنند
و در مملکت ما وبلاگ این مرد دانشمند فیلتر میشود
خب فکر میکنم این هم سبک مناسبیست برای قدردانی از تمام زحمات و ارزشهای استاد نازنین!!!
گرچه جای تعجب باقی نگذاشتند
حیف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ
و گروهی از مردم، بدون هیچ دانش و هیچ هدایت و کتاب روشنی بخشی، درباره خدا مجادله می‌کنند!

در این بخش به صورت بسیار کلی به بررسی پراکندگی نگرش ها و دیدگاه های مختلف در نقد عرفان کيهانی پرداخته می شود و همچنین سعی می گردد ضمن ايجاد فضایی مناسب جنبه های مختلف بررسی مفاهيم، فراهم گردد.
مباحثی چون عرفان و يا بطور کلی موضوعاتی که ایدئولوژی و خودآگاهی و دسته بندی ارزشی افرادی را تحت تاثیر قرار می دهد دارای خاصیتی است که تقريبا همگان را به چالش می کشاند و این چالش اکثر  گروه ها و بیشتر افراد با ایدئولوژی های مختلف را شامل شود این يکی از ويژگی های اين نوع مسائل است که می تواند؛ با بررسی جهت گيری های فکری، در سطح اجتماعی و دینی، باعث اصلاح و يا تغيير در نگرش های نادرست شده و يا موجب گردد اصلاح و بهبودی در سيستم های نگرشی و ايدئولوژيکی ناصحيح گردد
لذا جای تعجب ندارد که در فضای نقد از هر گروه فکری و با هر نوع جهان بينی افرادی را داشته باشيم که بخواهند از منظر های مختلف اين انديشه و به تعبير بهتر عرفان کیهانی را مورد نقد و بررسی خود قرار دهند.
با توجه به وجود گروه های متعدد با جهت گيری های مختلف لازم است ضمن کسب آگاهی در نوع نگرش و ديدگاه های مختلف بتوان آگاهانه در خصوص موضوعات مطرح شده اظهار نظر نمود و اين آگاهی در پاسخ گويي کمک خواهد نمود تا از مطالب ارائه شده در عرفان کيهانی برداشت اشتباه نشده و موضع گيری های نادرستی در خصوص آن صورت نپذيرد و حتی بتوان به ارتقاء آن نیز کمک شايانی نمود
يکی از ويژگی های عرفان کيهانی ( کمتر انديشه ای را می توان يافت که دارای چنين ويژگی هایی باشد ) این است که برای تمامی افراد با تمام اندیشه ها جای برای تحقیق و بررسی دارد و تقریبا اگر کسی بی طرف به بررسی آن بپردازد راحت و بدون مشکل می تواند در خصوص آن اظهار نظر نماید

همانطور که مشخص است ضمن وجود دسته های مختلف منقد در بررسی و به چالش کشيدن موضوعات مطرح شده در عرفان کيهانی نياز است که دوستان و بزرگان شيوه های اصولی مذاکره و روش های صحيح نقد را به درستی به کار گيرند تا با قرار گرفتن در فضایی دوستانه و منطقی بتوان شاهد سوال و جواب هایی به دور از تعصبات و موضع گيری های تدافعی شد اين حالت کمک می کند تا بتوان از مجموعه پرسش ها و پاسخ های مطرح شده نتيجه لازمه را گرفت و صحبت ها به صورتی هدفمند و به دور از حاشيه پردازی های نادرست به سمت و سویی صحيح هدایت شود.
همچنين وظيفه ما همراهان عرفان کيهانی اين است که با حفظ امانتداری و شناخت صحيح از حوزه های مورد بحث خود و به دور از تعصبات، و با آگاهی کامل؛ بتوانيم تا حد دانش و آگاهی خود پاسخ گوی سوالات بوده و آموخته های خود را به صورت درستی به سايرين منتقل نماييم  و در اين تبادل افکار سعی نماييم تا الگويي باشيم هرچند کوچک از آموزه های عرفانی .
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد                  جانب حرمت فرو نگذاشتیم
به اميد تعالی
به نام بی نام او
صحبت عشق است و عشق،
جوشش شوق است و شور،
گفتن از ناگفته هاست،
صحبت از رمز است و راز
دیدن نادیده هاست.

درس ما درس دل است
گفتنش سخت است اما؛
صحبت از یک عاشق است.

کلام وا می ماند و قلم می شکند سخن می ایستد، و این زمانی است که ادراک می تازد و شهود می یابد و دل دریافت می کند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر        یادگاری که در این گنبد دوار بماند
صدای عشق است که می تراود، عطر نور است که می بارد
عالمی حیران ! و دنیایی مدهوش از حضورش !

"بیا تا شروع کنیم
در امتداد شب نشینیم و طلوع کنیم
مهم نیست چگونه و چطور و چند
به یک تلنگر ساده
بیا تا رجوع کنیم
ببین که خاک چگونه به سجده افتاده است
چرا غرور و تفاخر!
بیا تا رکوع کنیم
"


اشکال در کلام و نوشتارهای نقد گونه


به نام بی نام او
در این ایام برخی از دوستان مطالبی را می نویسند و به ظن خود آن را نقد می انگارند و انتظار پاسخ را نیز دارند !!
قبل از هر چیز باید بگوییم که در مطالب این وبلاگ، بررسی های انجام شده پیرامون به ظاهر نقد ها، جوابیه ی آنها نمی باشد، بلکه صرفا بررسی اشکالات در نوشتار نقد گونه ها و کج نمایی های موجود در آن است، تا این کج نویسی ها باعث ایجاد و تزریق عقاید نادرست، تهمت های جاهلانه و زشت در عرفان حلقه نشده و عزیزانی که با مجموعه آشنایی کاملی ندارند مورد حجوم افکار غلط قرار نگیرند و در این میان سوالات نویسندگان و شبهات آنها نیز تا حدودی بی پاسخ نماند.
با توجه به اینکه اصول نقد و مباحث پایه ای آن خارج ار محدوده بررسی و هدف ما است لذا به ضرورت قصد داریم تا در خصوص نقد و بررسی مشکلات مطرح شده در این خصوص مطالبی را خدمت دوستان ارائه نماییم.
يک نقد می بایست بر اساس اصول و چهار چوب های صحیحی صورت بگیرد تا نوشتار نویسنده قابل مطالعه و بررسی شود و زمانی که این شرایط حاصل شد، قابلیت پاسخ گویی پیدا خواهد نمود، و این پاسخ می بایست به شیوه ی صحیح آن برای آن نقد ایجاد گردد.
در این میان هیچ یک از مطالب نوشته شده دارای شرایط یک نقد نبوده و بیشتر کج نمایی و یا شبهه و با سوالی بوده که از طرف نگارنده ی آن مطرح شده است.
واضح است که نوشتار های مخالف عرفان حلقه بدون حصول شریط یک نقد مطلوب و صحیح، لزومی بر پاسخگویی نخواهند داشت.
لذا مطالبی هر چند مختصر در این خصوص برای مشخص تر شدن اشکالات ارائه می گردد

نقد گرفتن ایراد و اشکال بر اندیشه و یا موضوع مد نظر نیست بلکه نوعی ارزیابی و سنجش اعتباری است.

نقد در لغت به معنی ((بهین جیزی بر گزیدن )) ( تاج المصادر زوزنی: ص ۵ ) و نظر کردن در دراهم تا در آن به قول اهل لغت سره را از ناسره باز شناسد . معنی عیب جویی نیز که از لوازم (( به گزینی )) است ظاهرا هم از قدیم در اصل کلمه نقد مستتر بوده است و لذا از دیر باز این کلمه در مورد شناخت محاسن و معایب کلام به کار رفته است ، چنانکه آن لفظی هم که امروز در فرهنگ اروپایی جهت این معنی به کار میرود در اصل به معنی رای زدن و داوری کردن است و شک نیست که رای زدن و داوری کردن درباره ی نیک و بد امور و سره و ناسره ی آنها مستلزم معرفت درست و دقیق آن امور است . (زرین کوب ، ۲۲:۱۳۷۴)

نقد در حوزه فلسفه و منطق و کلام و اندیشه و دین و مذهب دارای الگو های خود می باشد که در کتب مربوطه توضیحات کامل آن بیان شده است.

در ذیل برخی از اصول که می بایست در یک نقد رعایت گردد آورده می شود
1) فهم سخن و تبحر در موضوع:
نقد کردن بدون فهمیدن و رد کردن بدون درک کردن، نشانه ی گستاخی جاهلانه و حق ناشناسی نقاد است. هیچ کس اخلاقا مجاز نیست که پیش از فهم درست و دقیق یک مدعا و به صرف داشتن یک تصویر مبهم و اجمالی از یک نظریه به نقد آن بپردازد. و هیچ کس نه تنها مجبور نیست بلکه حق ندارد وقتی در موضوعی تبحر ندارد در مقام نقد یا پاسخ بر آید.
2) کنار نهادن دوستی و دشمنی:
تاثیر حب و بغض تا آنجا است که می تواند هنر را عیب و عیب را هنر جلوه دهد. یعنی کسی که به قصد مچ گیری، به نقد یک اندیشه یا رفتار میپردازد، قطعا از درک حقیقت آن عاجز خواهد بود. و نباید به صرف و عشق و علاقه یا بغض نسبت به یک اندیشه در باره آن نظر داد.
3) پرهیز از نقد متقابل:
که به وفور توسط دوستان (هم مسلمان و غیر مسلمان) استفاده شده و معنای ساده ی آن این است که در جواب نقد بگوییم خودت بدی. و بجای پاسخ به نقد به نقد آثار و اندیشه ی خود گوینده پرداخت. که نماد عینی آن را زیاد دیدیم که مثلا یکی میگوید چرا اینجات اشکال داره؟ و در جواب میشنویم که اینجا یا اونجای خودت بیشتر اشکال داره. (عدم پاسخ به موضوعی که نقد شده)
4) نقد انگیخته به جای انگیزه :
یعنی کسی که مورد نقد قرار گرفته به جای پاسخ دادن به کالبد شکافی نیت و انگیزه او اقدام می کند و انگیزه خوانی یکی از مغالطاتی است که به وفور در بسیاری از گفتگوهای سیاسی و اجتماعی و مذهبی و حتی علمی وجود دارد.
5) تفکیک اندیشه و رفتار از فرد:
هم شخص نقد کننده و هم نقد شونده باید توجه داشته باشند که نقد را از حوزه اندیشه و کردار به نقد صاحب اندیشه و کردار نکشانند. که نمود توهین گونه پیدا می کند. مثل اینکه بجای اینکه بگوییم این اندیشه ی تو اشتباه است بگوییم تو بیسوادی یا تو احمقی که این اندیشه را داری یا تو به دلیل اندیشه ات (چون مسلمان یا غیر مسلمانی) نادان و احمق هستی.
6) پرهیز از بر چسب زدن:
بر چسب زدن به صاحبان اندیشه و ناقدان. برچسبهایی مثل "عقب افتاده" ارتجاعی" "قشری" "اسرائیلی" صهیونیست" "غربی" غرب زده" "علم زده" عوام زده" "لیبرال" فایست" "مستبد" "انحصار طلب" "ملی گرا" "نژاد پرست" "قرون وسطائی" و امثالهم. که به منظرو تحقیر منتقد و یا شخص و گروه نقد کننده مکررا گفته می شود. در صورتی که اگر اندکی بیندیشیم متوجه می شویم حتی اگر این بر چسب ها هم درست باشد هرگز خللی در بنیانهای منطقی یک اندیشه ایجاد نمی شود.
7) آغاز کردن از خود :
سخن گفتن از چیزی که در عمل و گفتار قبلی خود هیچ جایگاهی نداشته جهت رفع نقد از اندیشه ی مورد نقد قرار گرفته.
8) کلی گویی و عدم قضاوت در باره ی اندیشه و درونمایه سخن فرد:
که نمود عینی آن مثل این است که گروه مسلمان به گروه مقابل می گوید غربی و وحشی و فاحشه ... بدون قضاوت در باره اندیشه و گفته و بر پایه ی ارزشها و شخصیت خود فرد و یا دین ستیزان به مسلمانان عقب افتاده و متحجر و ... می گویند بدون توجه و ارزشیابی و قضاوت بر پایه ی اندیشه خود فرد. و کلی گویی و مثل اینکه دین ستیزان اکثرشان دزدی می کنند یا اکثرشان فاسد اخلاقی هستند یا مسلمانان اکثرشان ریشو و زشت هستند و اکثرشان مخالف زیبایی هستند یا اکثرشان... هستند.

موارد فوق به وفور در نوشتار های موجود بر علیه عرفان کیهانی وجود دارد که یک نقد را فاقد ارزش می نماید.


گذشته از موارد فوق انواع مغلطه و سفسطه نیز در متن نگارش متون به ظاهر نقد وجود دارد که آن ها را بی اعتبار می نماید.


ابتدا تعریفی ارائه شده و سپس به صورت خلاصه در خصوص هر مورد شرحی ارائه می گردد .
مغلطه در لغت به معنای کلامی است که که مردمان بدان در غلط واشتباه افتند.
به مغلطه افتادن ; به شک وشبهه افتادن و به راه غلط افتادن .

سفسطه جزئی از بحث است که به طور قابل اثباتی در منطق و فرم ان ایراد وجود دارد و بنابراین کل بحث را نامعتبر می سازد.


بر اساس تعریف فرهنگ عمید، سفسطه به استدلال و قیاس باطل برای دگرگون نشان دادن حقایق گفته می‌شود. سفسطه گو کسی است که از روی استدلال غلط به یک نتیجه ای غلط دست یافته و آن نتیجه را در دیگر نتیجه گیری ها به عنوان یک استدلال غلط بکار میگیرد.


مغلطه را می توان رفتاری بیمار گونه یا عادتی بیماری زا نامید و همینطور سفسطه که با شیوه های شناخته شده اش مدل تئوریزه شده همان مغلطه است


انواع مدل های موجود :


تقدم و تاخر زمانی: برقرار کردن رابطه علت و معلولی نادرست؛تلاش برای متقاعد کردن دیگران که چون یک اتفاق بعد از دیگری رخ داده است، بین آنها رابطه علت و معلولی وجود دارد.


مثال نادرست:
اثبات منظور با ذکر مثالی که هر چند شباهت هایی با موضوع دارد، ولی در واقع قابل تطبیق کامل با آن نیست.


بازی با کلمات:
شروع استدلال با کلمه ای که همگان بر مفهوم آن توافق دارند، سپس ادامه استدلال بر پایه کلمه دیگری که هر چند نزدیک به کلمه اول است، ولی دارای مفهوم متفاوتی است.


مستندات گمراه کننده:
ارائه آمار جهت دار، فقط ذکر کردن آمارهایی که به نفع یک طرف بحث هستند، انجام نظر سنجی از گروهی خاص و تعمیم دادن نتایج آن به تمام جامعه.


نکات انحرافی:
استفاده از موضوع خاصی که نظر خوانندگان را از بحث اصلی منحرف کند.

هدف گرفتن مخاطی: به جای ذکر دلایل منطقی، تلاش برای تحریک کردن عواطف خوانندگان.

هدف گرفتن یک فرد:
به جای استدلال منطقی، حمله ی شخصی کردن به یک فرد خاص مرتبط با بحث.


آهنگ دسته جمعی:
تلاش برای متقاعد کردن خوانندگان که همه این گونه فکر میکنند، پس شما هم باید این گونه فکر کنید.


تعمیم بیش از حد:
ارائه کردن فرضیات به گونه ای که گویی حقایقی اثبات شده هستند و از عباراتی استفاده کردن نظیر :

« بدیهی است که، قطعا، واضح و مبرهن است که، بی شک، همگان میدانند که، بر کسی پوشیده نیست که» و حتی عبارت به ظاهر بی ضرر « برخی از مردم معتقدند که »

یا این، یا آن:
بیش از حد ساده کردن یک موضوع، به گونه ای که گویی این موضوع تنها دو جنبه دارد. ( وقتی طرف میگه:  دو حالت بیشتر که نداره... )


استدلال دایره ای:
اثبات یک امر با استناد به خود آن امر


موارد زیر هم از کتاب هنر استدلال همراه با منطق نمادین نوشته ی دوید کلی ترجمه امیر غلامی برگرفته شده است .


ذهنیت گرایی:
این که کسی باور یا خواسته ای دارد، شاهدی بر درستی آن گرفته می شود.


توسل به اکثریت:
این که عده ی زیادی به درستی گزاره ای باور دارند، شاهدی بر درستی آن گرفته می شود.


توسل به عواطف:
تلاش برای پذیراندن گزاره ای برپایه ی عواطف.


توسل به زور :
پذیراندن گزاره ای با تهدید.


توسل به مرجعیت:
به کارگیری گواهی افراد به عنوان شاهد درستی یک گزاره، هنگامی که شرایط باورپذیری ارضا نشوند، یا استفاده از چنان گواهی هایی نامناسب باشد.


شخص ستیزی:
استفاده از یک خصیصه ی منفی گوینده به عنوان شاهدی بر اینکه اظهارات او نادرست، یا برهان اش ضعیف است.


مسموم کردن سرچشمه:
تلاش برای نفی اظهار یا برهان کسی، با نشان دادن اینکه او انگیزه ای شخصی برای قبول آن دارد.


مصادره ی به مطلوب (برهان دوری):
تلاش برای پشتیبانی از یک گزاره با برهانی که همان گزاره از مقدمات اش است.


پرسش مرکب:
تلاش برای قبولاندن گزاره ای به کسی، با طرح پرسشی که آن گزاره را مفروض می گیرد.


تعاقب:
این واقعیت که رخدادی پیش از دیگری واقع شده، به عنوان شرطی کافی برای اینکه اولی علت دومی است گرفته می شود.


شق کاذب:
حذف بی توجیه احتمالات مرتبط.


توسل به جهل:
استفاده از فقدان شواهد به نفع یک گزاره، به عنوان شاهدی بر درستی گزاره ی نقیض آن.


بی ربطی:
تلاش برای پشتیبانی از یک گزاره توسط شواهدی نامربوط.


سپربلا(پهلوان پنبه):
تلاش برای ردّ یک گزاره، با استدلال علیه گزاره ای دیگر.



موارد فوق يک گردآوری در مورد اشکالات موجود در انواع نقدها بوده که در این نوع نگارش ها  موجود می باشد.
فَقَدْ كَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاء مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ

آنان حق را هنگامى كه به سويشان آمد تكذيب كردند پس به
زودى [حقيقت] خبرهاى آنچه را كه به ريشخند مى‏گرفتند
به آنان خواهد رسيد